کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و
نانی باید و آنگاه آوازی...
در قناری ها
نگه کن در قفس، تا نیک دریابی
کز چه در آن
تنگناشان باز، شادی های شیرین است.
کمترین تحریری از یک زندگانی،
آب،
نان،
آواز، آب، نان، آواز آااااااوااااااز
ور فزون تر
خواهی از آن، گاهگه پرواز
ور فزون تر
خواهی از آن، شادیِ آغاز
ور فزون تر،
باز هم خواهی، بگویم باز 2
آنچنان بر ما
به نان و آب، اینجا تنگسالی شد
که کسی در فکر آوازی نباشد (تحریر زیبا)
اگر آوازی نباشد، نباشد، اگر آوازی نباشد
اگر آوازی نباشد
شوق پروازی نخواهد بود.
آب،
نان،
آواز، آب، نان، آواز آب، نان، آواز آب، نان، آواز
ور فزون تر،
باز هم خواهی، بگویم باز 2
خواننده: همایون شجریان
شاعر: محمد رضا شفیعی
کدکنی
آهنگساز: علی قمصری
دستگاه: چهارگاه
درباره آب نان آواز
لب ببند و زین یک فسانه مختصر کن
زان که دلفریبانِ ری وفا ندارند، صفا ندارند
خوشگلند و زیبا ولی حیا ندارند
چاره خود ای دل تو از رهِ دگر کن
گُلرخانِ ری بیشمارند
چون وزیرانش کهنهکارند
جز خیانت کاری ندارند
همه زیر بارند
این جفاکشی مردم آزاری
کشته ما را (جانم) کشته ما را
(ببم) کشته ما را
کی شود باری کین سیهکاری
حال ما کند آشکارا
خواننده: جمال صفوی
شاعر: ملک الشعرای بهار
آهنگساز:
دستگاه:
ای کبوتر از آشیان کناره کردی
بیسبب چرا ترکِ آشیانه کردی
یادی از رفیقانِ آشنا نکردی
زین مکان که با عاشقان در آن چمیدی
از آن چه دیدی
ناگهان چرا سوی دیگران پریدی
ترکِ یارِ نالان و ترکِ خانه کردی
بدگمان گشتم بر تو باری
بیوفا نبودی به یاری
در کفِ بازانِ شکاری
به صد زخمِ کاری
همانا دچاری
از فراقت من میکنم شیون
دلبرِ من نگارین پرِ من نگارین پرِ من
کی بُود جانا کز وفا گردی
همسر من نشینی برِ من
شاعر: ملکالشعرای بهار
آهنگساز: جهانگیر مراد (حسامالسلطنه)
دستگاه موسیقی: آواز ابوعطا